سرکوب احساسات و ناتوانی در ابراز آنها معمولا ریشه در فرایند رشد شخصیت در اوایل کودکی و مسائل فرهنگی دارد. افرادی که توانایی ابراز احساسات را ندارند معمولا در کودکی توسط والدینی بزرگ شدهاند که اجازهی ابراز احساسات به آنها داده نشده است؛ بهویژه در مورد مردان.
برای مثال زمانیکه یه پسربچه زمین میخورد و از درد گریه میکند به احتمال زیاد والدینش به او میگویند آرام باش مرد که گریه نمیکند! با تکرار این صحبتها، پسربچه، مرد را فردی جدی و خشک تصور میکند
مردی که در موقعیتهای مختلف حسهای خود را سرکوب میکند حتی در رابطهی عاطفیاش! چون ابراز احساس برای او به معنای ضعیف بودن است و این همان چیزی است که والدینش به او آموختهاند…
بعضی از والدین با توجه بیش از حد به فرزندشان و برآورده کردن همهی نیازهای او، تاج پاداشاهی بر سر او میگذارند و از او یک فرد خودشیفته میسازند، فردی که نگاهی تحقیرآمیز به دیگران دارد و آنها را لایق این نمیداند که حسهای خود را برایشان بیان کند، بنابراین احساساتش را سرکوب میکند.
بعضی افراد نیز به دلیل عدم اعتمادبهنفس و ترس از واکنش فرد مقابل و بعضی دیگر به دلیل ترس از مسئولیت ناشی از ابراز احساس، حسهای خود را سرکوب میکنند.
سرکوب احساسات میتواند منجر به بیماریهای جسمانی(سایکوسوماتیک) مانند سردرد، زخم معده، کاهش میل جنسی و… شود. سایکوسوماتیک به بیمارهای جسمیای اشاره دارد که علت اصلی آنها، احساسات سرکوب شده و فشارهای روانی است.
براساس نظریه روانکاوی، فردی که احساسات آزاردهندهاش را سرکوب میکند به مرور، توانایی روان او در تحمل این حجم زیاد از احساسات سرکوب شده، کاهش مییابد و اضطراب ناشی از تحمل احساسات سرکوب شده، بهصورت بیماریهای جسمی بروز پیدا میکنند.
درواقع زمانیکه فرد فشار روانی زیادی را تحمل میکند، جسم برای تخلیهی این فشار روانی به کمک روان میرود و با ایجاد بیماریهای جسمی هم سعی در تخلیهی این فشار روانی دارد هم هشداری به فرد میدهد برای حلوفصل این فشار روانی.
بنابراین میتوان این فرضیه را مطرح کرد که یکی از دلایل اینکه مردان بهطور متوسط ۷ سال کمتر از زنان عمر میکنند، میتواند این باشد که مردان در مقایسه با زنان، احساسات خود را بیشتر سرکوب میکنند. برای مطالعه آخرین مطالب ما، پیج ما را در اینستاگرام دنبال کنید👇👇